علاقهمندي ها
+
موفق ترين مترجم کسي است که *سکوت* ديگران را خوب ترجمه کند...

به دنياي شعر و ترانه
03/8/22

ذره بين زنده
(دکتر محمدرضا سنگري)
الهه ............
گاهي در سکوت حرفيست که ميليون ها سخن نميتواند ادايش کند!
كيوان گيتي نژاد و
خواننده لس آنجلسي [سکوت من از رضايت نيست دلم اهل شکايت نيست هزار درد و بلا تو سينه ام مونده اما گوشي بحر شنيد نيست دستي به رسم ياري به سوي دست روانه نيست خدا رحمن و الرحيم هستش شفاي ضعيف و مريضان است فاتحه و صلوات تا به حال چاره اينکار است خدا اهل بخشش است و ولي عاشق ما است حرم اش محفل ياران است دلش پر از لطف و صفا است خوشم به سربازي اش شهادت بهترين سهمي ست که نوش يارانش
به دنياي شعر و ترانه
سلام عالي بود خوشحال ميشم از وبلاگ من هم ديدن کنيد و نظرتون رو بفرماييد@};-
67 فرد دیگر
210 فرد دیگر
3 فرد دیگر
+
#برف_هاي_کليمانجارو
#کتابخواني

شاخه ي عشق
98/9/17
+
دوستان سلام
تو اين وانفساي کمبود شغل کمي در مورد مشاغل صحبت کنيم. مباحثي از قبيل: دوست داشتيم چکاره بشيم؟ چقدر به خواسته هامون رسيديم. اگه به همون شغلي که دوست داشتيم رسيده بوديم الان وضعيت چطور بود حالا چطوره؟
شغل چه تاثيري روي زندگي و شخصيت داره. چقدر زمان و انرژي برده تا به شغل فعليمون رسيديم. هر بخش از اين سوالات رو که علاقه داشتيد بحث رو با همون ادامه بديد. با سوال بعد موضوع رو عوض کنيد
*مرگ بر آمريکا*
98/9/17
*معرفي_شغل* سلام چه پست خوبي... من نزديک به 5 ساله لاستيک فروشي دارم و 2 ساله حرفه اي کار مشاوره املاک انجام ميدم .. هر دو شغلم رو دوست دارم . ولي هميشه دوست داشتم مدير منابع انساني يه شرکت يا يه سازمان بشم . هر چند کار دولتي رو اصلا الان نميپسندم
+
به خيال خودش داشت مراعات حال اربعين را مي کرد..
سر کوچه
بساط چايي را چيده بود
دو سه تا باند بزرگ هم گذاشته بود..
دوستانش را هم گرد خودش جمع کرده بود..
سرو صدايي راه انداخته بود..
غافل از اينکه در خانه ي همسايه..
پيرزني مريض احوال، در حال استراحت است..
*در اصل او مراعات حال اربعين را کرد..*
*امّا مراعات حال عزاداران اربعين را نمي کرد..*

هما بانو
96/8/11
+
اعتماد نکن..
به پاهايي ک تو را از رفتن بسوي نماز باز ميدارد ..
مطمئن باش که تو را از رفتن به راهِ حق هم باز ميدارد.. اگر چه دلت نخواهد..
.
.
کوفيان هم دلشان نميخواست..
از تعداد نامه هايشان معلوم بود.....
.

من.تو.خدا
95/6/23
@};- بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ@};-
@};- علامه حسن زاده ميفرمايد:1)هر صبح که براي کار بر مي خيزيد، وضويي بگيريد، بعد از آن نوزده بار «بسم الله الرحمن الرحيم» را به عدد حروف اين آيه مبارکه تلاوت کنيد تا آن «وضو» تطهيرتان کند و آن «بسم الله» آفات و بليّات و شعله هاي اشتغالات جهنمي دنيا را از شما دور نمايد. 2) اين قدر به زور بازويتان متّکي نباشيد، رزق را بايد از جاي ديگر بدهند. 3) شما دائما اهل طهارت و پاکي باشيد، رزقتان وسيع خواهد شد.
+
*امام زمان جونم*
چقدر تنهايي،
تنها تر از حسين
امام حسين تو کربلا *72 نفر* فدايي داشت
امام حسين تو کربلا *زينب* داشت
امام حسين *دشمن* روبروش بود
امام حسين هرکي کنارش بود *محبش *بود
*امام زمان جونم*
چقدر تنهايي
چقدر *بغض *داري
تاکي ميخاي *خون گريه* کني
تا کي بين ما بگردي و *تنها* باشي
تا کي ميخاي مارو دعا کني
ما *ادعا *مي کنيم
اگراهل عمل بوديم
نماز ظهر عاشورا رو به *تو* اقتدامي کرديم
*حي علي الصلاه*

عليرضااحساني نيا
94/8/7
+
*فـــــاسد بـــودن* فقط به تـــــن فـــــروشي نيست!!
*گاهي وقت ها* به* فـــــروختن خـــــاطرات قديمي* به بهـــــاي ورود *يکــ تــــازه* وارد است

*خاطره*
94/4/14
@};- علامه حسن زاده ميفرمايد:1)هر صبح که براي کار بر مي خيزيد، وضويي بگيريد، بعد از آن نوزده بار «بسم الله الرحمن الرحيم» را به عدد حروف اين آيه مبارکه تلاوت کنيد تا آن «وضو» تطهيرتان کند و آن «بسم الله» آفات و بليّات و شعله هاي اشتغالات جهنمي دنيا را از شما دور نمايد. 2) اين قدر به زور بازويتان متّکي نباشيد، رزق را بايد از جاي ديگر بدهند. 3) شما دائما اهل طهارت و پاکي باشيد، رزقتان وسيع خواهد شد.
+
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت علي عليه السلام پس از دفن بدن مطهر بي بي حضرت فاطمه سلام الله عليها شروع به درد دل با پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله کردند و در قسمتي از سخنانشون عرض کردند:
*...إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ،فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ اءُخِذَتِ الرَّهِينَةُ...*
آن وديعت *بازگردانده شد* و آن امانت به صاحبش رسيد.
.
عرض نکردند: آن وديعت را به شما باز گرداندم!:(
.
.

سربازها حمله
94/1/4
+
يکي بود يکي نبود/زير گنبد کبود
رو به روي بچه ها،/قصه گو نشسته بود/قصه گو قصه مي گفت
از کتاب قصه ها/قصه هاي پر نشاط،/قصه هاي آشنا
قصه باغ بزرگ/قصه گل قشنگ/قصه شير و پلنگ/قصه موش زرنگ
آقاي حکايتي، اسم قصه گوي ماست/زير گنبد کبود، شهر خوب قصه هاست/ستاره بود بالا/شکوفه بود پايين
قصه ما تموم شد/قصه ما بود همين
پايين اومديم، آب بود/رفتيم بالا، آسمون/تا قصه هاي ديگه،
/خدا نگهدارتون

قافيه باران
93/11/9
+
امروز جمعــه نيست ولي دلشكستـــهام ...
زيــــــرا بــــه انتظـــار ظهـورت نشستهام
*يـكشنبهاي است تـلخ... *
آري گذشت و باز نگاهم تو را نديد ...
فــردا دوشنبـــه است، نـــه : يك جمعــــه ي جــديد...
.

||عليرضا خان||
93/10/29